من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
هوا آرام
شب خاموش
راه آسمانها باز
خيالم چون كبوتر هاي وحشي ميكند پرواز
همین فردا
همین فردای افسون ریز رویایی
همین فردا که راه خواب من بسته است
همین فردا که روی پرده پندار من پیداست
همین فردا که ما را روز آغوش و نوازش هاست
همین فردا..........همین فردا
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد